این روزها
سلام ......
این روزها مهراد 18 ماهه شده واکسن هاش رو هم زدیم ، بچگی پاش درد می کرد نمی تونست راه بره فکر کنم تقریبا 15 یا 16 تایی دندون داره ، 12 کیلو وزنشه و 86 سانت هم قدش...
تو رو خدا نخندین آخه نمی زاره تو دهنشو نگاه کنم، تازه هر بار که میخنده و دقت می کنم ، میبینم که دندون جدید در آورده واسه همین هم یکم لاغر شده.
توی جمع یکم خجالتی ولی توی خونه خیلی خوبه ، برای خودش بازی می کنه، خداییش خیلی شیطون نیست. آقاست پسرم.....
بازی هایی که دوست داره: قایم موشک ، کشتی و قابلمه بازی (بیرون ریختن همه کابینت تا بزرگترین قابلمه و درست کردن غذا) و همچنین ترسوندن دیگران با صدای اووووووه
تازگی یاد گرفته میره روی میز و از اونجا میره رو کاناپه و اونجا میشینه و بازی می کنه.
موقع غذا خوردن یکم بازیگوش شده منو حسابی عذاب می ده
غذاهایی که دوست داره : ماکارونی، سیب زمینی سرخ شده ، کوکو سبزی و آبگوشت .
در ضمن حسابی بابایی شده ...
چون باباش سه روز در هفته دانشگاه است و اونو نمیبینه ،اوقاتی که باباش خونه است حسابی بهش میچسبه و نمیزاره درست بخونه، وقتی هم که می خوام ببرمش تو اتاق و سرگرمش کنم اعتراض می کنه....
بلاخره که مهراد داره بزرگ و بزرگ تر میشه و خیلی شیرین. وقتی می بوسمش تمام وجودم آروم میشه.
خدایا این آرامشو از ما نگیر.....
امیدوارم همه ما روزهای آروم و خوشی در پیش و رو داشته باشیم.
خدا رو شکر بخاطر سلامتی خود و خانوادهامون.....