گل عشق ما مهرادگل عشق ما مهراد، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره
پیوند عاشقانه ماپیوند عاشقانه ما، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره
میوه زندگی ما مهرا میوه زندگی ما مهرا ، تا این لحظه: 7 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

مهراد لبخند زیبای خدا

عکس

1394/8/11 11:54
نویسنده : مامان مهری
1,881 بازدید
اشتراک گذاری
 

بعضی وقت ها که داری توی کمد ، لای خرت و پرت ها دنبال یه چیزی میگردی و فکرت حساااابی مشغوله که " پس من اینو کجا گذاشتم؟ "  یهویی چشمت می خوره به یه کارت قدیمی ، یه یادگاری بی ارزش ولی عزیز که حالتو عوض میکنه و چشم به هم بزاری می بینی ساعت هاست نشستی و داری گذشته ها رو ورق می زنی . یه لحظه به خودت میای و میگی "من دنبال چی میگشتم؟؟؟!!! "

 

تا حالا به آلبوم های قدیمی خوب نگاه کردین. عکس هاشو دیدین. یکی بزرگ و یکی کوچیک. یکی از زیارت و یکی دیگه عروسی . چند نفر کنار هم وایستادن و چیلیک. طرف داشته ناهار می خورده یکی دیگه ازش عکس گرفته. یه بچه تو عکس داره گریه میکنه همین جوری عکسو گرفتن. مثل الان نبوده که هی بری تو menu و ببینیش. یه حلقه 24 تایی یا 36 تایی نگاتیو بود که اگه فیلم درست جا انداخته بودن و کسی تکون نمی خورد و  نور نمی دید احتمال می دادیم که عکس خوبی از آب در بیاد. حتما هستن کسایی تو فامیل شما هم که میگن عکس های عروسیمون سوخت! (البته منظورم از سوختن آتیش گرفتن نیستا ) عروس های دهه هفتاد می دونن چی میگم. انگاری چون تعداد عکس ها محدود بود پر بود از آدمیزاد.اینجوری هم نبود که هرکسی برا خودش دوربین داشته باشه . همه از فرصت بودن جلوی دوربین استفاده میکردن برای ماندگار کردن خودشون. 

شاید بخاطر همینه که دیدن آلبوم های قدیمی فوق العاده لذت بخشه. با تماشای اونها با بچه ها بزرگ می شی و با بزرگ ها پیر ....

 

چند روز پیش که بابام دنبال یکی از فایل های پایان نامه اش بود خیلی اتفاقی یه فایل عکس پیدا کرد که دقیقا نمی دونیم  مال کِی بود ولی احتمال زیاد آخرهای پائیز 92 بود که یه سر رفته بودیم آتلیه برای انتخاب عکس هامون و از اونجایی هم که آتلیه ای که ما می ریم آشناست، همون جا یه چند تایی عکس ازم گرفت که هیچ کدوم به چاپ نرسید و بعد از مدت ها فقط فایل عکس ها رو بهمون داد. این فایل رو گم کرده بودیم تا حالا ....

دیدن این فایل باعث شد که مامانم یه گشتی تو فایل های سال های قبل بزنه و حدود 60 عکس رو ببره برای چاپ .

حالا منم یه آلبوم دارم مثل همون آلبوم های قدیمی پر از عکس های روزهای اول تولد تا الان و تو روزهای مختلف ...

محبت ممنون که همراه ما هستین.محبت

پسندها (10)

نظرات (25)

مامانی مینا
11 آبان 94 14:31
عزیز دلم چقدر تو نازی مهراد جوونم. عکسات خیلی نازن.
مامان مهری
پاسخ
سلام. ممنون گلم که به ما سر زدی. موفق باشی.
مونا
12 آبان 94 1:47
سلام . چه خوشگل . و چه پسرناااااازی . چاپ کردن عکس یه چیز دیگه اس .... و
مامان مهری
پاسخ
سلام . ممنون عزیزم. کاملا حق باشماست چاپ عکس یه لذت دیگه داره.
الهام
12 آبان 94 12:10
سلام مهری جون خوبید عزیزم؟ من دقیقاً حرف های ابتدای پست تون رو که در مورد عکس ها نوشته اید درک می کنم ما هم تو تعطیلات یکی از همین آلبوم ها رو کشف و باهاش تجدید خاطرات کردیم
مامان مهری
پاسخ
سلام الهام جونی . شما چطورین ؟ مسافرت حسابی خوش گذشت . دلم براتون تنگ شده بود. این هفته نی نی وبلاگ خیلی سوت و کور بود. راستش وقتی تیکه اول پست رو می نوشتم همش به یاد شما و مهدیه عزیز بودم. به این فکر می کردم که آیا مرور خاطرات برای کسی مثل شما که یه عزیزی مثل مهدیه جون رو از دست دادی هم لذت بخش هست یا نه ؟؟؟؟ وقتی چشمت به یه یادگاری از مهدیه جون می افته چه حسی داری ؟ امیدوارم تجدید خاطرات براتون اذیت کننده نباشه.
الهام
12 آبان 94 12:12
چه خوب که فایل عکس ها رو بهتون میده عکاسی، ما که عکاس آشنا ندارم و عکسهای مهراد جون یکی از یکی زیباتر چقدر ناز بوده پسرکمون می بوسمش
مامان مهری
پاسخ
آره این عکاسی که ما میریم معمولا فایل عکس های مهراد رو میده ولی خانوادگی ها رو نمیده ها. ممنون عزیزم. دلم براتون خیلی خیلی تنگ شده بود. رسیدن به خیر.
مامانی کوثــر و کهـرزاد
12 آبان 94 14:13
سلام مامانی مهربوووون.. نی نی ما به دنیا اومده به وبمون سربزنیــــــــد.
مامان مهری
پاسخ
سلام عزیزم. الهییییییی . قدمش مبارک باشه. حتما میام پیشتون.
مامان ریحانه
12 آبان 94 21:28
ای جوووووووووونم ببین مهراد کوچولوی ما چه ناز بوده قربونش برم با اون کلاه نازش مهری جون واقعا مهراد تو این عکسا خیلی ناز و خوردنی بوده چه خوب که جست و جو فایل آقا مهرداد باعث شده تا این فایلو پیدا کنید و در صدد چاپش بر آیید و ما هم لذت ببریم از تماشای عکسای شازده پسر قند عسل فقط میتونم بگم خیلی زیباست عکسای مهراد خوشگلم
مامان مهری
پاسخ
ممنون عزیزم. مهراد توی اون سن که بود کلاه خیلی خیلی بهش میومد و تقریبا نصف عکس هایی که داره با کلاست. واقعا کار همسر بسیار ستودنی بود. خوشحالم که لذت بردین از تماشای عکس ها. نازنین زهرا جون رو ببوس . منتظر خوندن خاطرات زیباتون هستیم.
مامان ریحانه
12 آبان 94 21:35
و در مورد عکسای قدیمی یادش به خیر خیلی باید خاطرت عزیز بود تا کسی که دوربین با یه حلقه فیلم 24 تایی یا 36 تایی داشت دو تا عکس تکی ازت می گرفت چه فیگوراییم می گرفتیم جلو دوربین اگرم ازمون عکس نمی گرفتن به تریچ قبامون بر می خوردو بغض می کردیم بیخود نیست بچه های حالا بر عکس ما هستن و عکس زده شدن از بس را به راه ازشون عکس می گیریم پس خوش به حال اون موقع ها که واقعا عکسا به یه مناسبت خاصی گرفته میشد و ماندگارم میشد نه حالا که فایلهای کامپیوتر از شدت عکسها داره منفجر میشه جالبه دلمون نمیاد هیچکدومم حذفش کنیم خوشگل پسر نازو خیلی ببوس
مامان مهری
پاسخ
راست میگی اون موقع عکس ها کم بود ولی عزیز. الان عکس ها زیاده ولی همه تو کامپیوتر... می بینی بچه یدونه قاشق گرفته دستش ما ده تا عکس گرفتیم. واقعا راست میگی اون موقع عکس گرفتن یه ابهتی داشت .
مامان علی
13 آبان 94 8:07
سلام مهری عزیزم چقدر پستت پر بوی خاطره کودکیها وکودکی بچه هامون بود، راستم میگی چقدرعکس ارزشمند وبی الایش بود واقعا خود واقعی ودرلحظه زندگی ها،الان که هزار ادا و ویرایش خوشکل بلا کردن پشت عکسه!وقتی میگه همین الان یهویی!!یعنی قبلش حسابی برنامه ریختن برن کجا چی بپوشم وچه ادایی بیان!!بگذریم یک عکسهایی خاله خودم وخواهرشوهرم دارن برای سالهای 70.72تمام ملت دعوت شده توعکسن!!!فشرده سازی خخخخ از هر کجا یک کله بی مقدمه اومده بیرون،همسایه،فامیل دور وبچه و.....عروس ها بی حجاب و موهای فر فروک و....وای خیلی بانمکه! آلبوم پرخاطره خودمان راعشقست! منم یک البوم اینجوری برا علی درست کردم!که بعضی جاها شست پا انگشتهای ما بی قواره از عکس زده بیرون!خخخخ ولی خودم دوسشون دارم،راستی از نی نی وبلاگ چیزی سفارش ندادی؟ سی دی بلاگ منظورمه؟
مامان مهری
پاسخ
سلام . خوبی ؟ چطوری؟ خیلی کم پیداولی با معرفتی. دمت گرم آبجی. واقعا آلبوم های قدیمی بوی سادگی میده و دیدنشون لذت بخشه. پس شما هم از این آلبوم ها درست کردین. خیلی خیلی کار خوبی کردی حتی اگه شصت پات هم توی عکس ها باشه. نه عزیزم سی دی سفارش ندادم.
مامان علی
13 آبان 94 8:10
وای این پسرک چقدر خوردنی هستش،مهری جان اینجا موهاش صافه یا شونه زدی؟؟؟؟چه خوب که فایلشون پیدا کردی باعث شد ماهم کلی لذت ببریم. چقدر دلم تنگ اون روزهای کودکیشون شد اون عکس که نشسته میخنده وکلای سرشه خیلی عروسکی خوردنیه بگردمش ایشالله همیشه سلامت وبرقرار وشاد باشه وبخنده یک ماچ گنده بکنش
مامان مهری
پاسخ
نرسی عزیزم. موهاش توی اون دوره کاملا صاف بود . وقتی که کوتاهش کردیم کم کم فر شد . منم خیلی وقت ها دلم برای بچگی هاش تنگ میشه. اگه بدونی چقدر از پیدا کردن فایل ها خوشحال شدم. تو هم علیرضا جون رو ببوس.
مامان رویا
13 آبان 94 9:15
چه عکسهای قشنگی...دقیقا مهری جون لذت دیدن عکس داخل آلبوم یه چیزه دیگه اس منم تقریبا تا حالا نزدیک 700 عکس از کیاراد چاپ کردن و گاهی دیدن این عکسها کلی بهش لذت میده..
مامان مهری
پاسخ
آفرین به شما . 700 تا عکس! پس من حالا حالا ها جا داره به شما برسم. حق باشماست مهراد هم از دیدن عکس های کوچیکی خودش خیلی لذت می بره.
رویــــا
17 آبان 94 14:53
به به مهراد جونم عجب عکساییツツツقند عسلم چقد فرق کردی و بزرگتر شدی...چقد خوب که عکسهای قدیمی باعث شادیمون میشنمهری جان اپم عزیزم
مامان مهری
پاسخ
سلام. بله حق با شماست. مهراد خیلی فرق کرده. امیدوارم که همیشه دیدن عکس های قدیمی باعث شادی ات بشه.
سمانه
17 آبان 94 23:21
بلاخره حس وحال وب خونی اومد. مرور خاطرات گذشته جز علایق منه!!! 60تا عکس چه خبرته دختررررر. با دیدن عکسهای گذشته وقتی گذشت زمان رو می بینه ی لبخند حسرت زده روی لبت کاشته میشه .
مامان مهری
پاسخ
خدا رو شکر که حسه اومد! منم خیلی مرور خاطرات رو دوست دارم. تازه یه تعدادی رو جا انداختم و دوباره باید ببرم برای چاپ.! واقعا با این لبخند حسرت ناک موافقم. نبودن بعضی آدمها، نداشتن بعضی حس ها ، خراب شدن بعضی مکان ها باعث حسرت میشه.
سمانه
17 آبان 94 23:24
وای البومهای قدیمی وقتی تو یه جمع می بینی عده ی نیستند و به رحمت خدا رفتند دچار دلتنگی میشی و یک اه عمیق می کشی. عکسهای مهراد باز نشد نتم خیلی کند شده
مامان مهری
پاسخ
همیشه هستن کسایی که از بین ما رفتن متاسفانه نمیشه کاریش کرد. ولی میشه با هر بار ورق زدن آلبوم و دیدنشون برای شادی روحشون دعا کرد. اومدنت همیشه خوشحالم میکنه. ممنون.
مامان راحله
18 آبان 94 17:28
عزیزمممممممم
هدیه
18 آبان 94 22:22
سلام منم با ابتدای پستتون موافقم و واقعا مرور خاطرات خیلی لذت بخشه اما برای من همش دردناک بوده و هست و خاطراتم همش با دردناکی سپری می شه عکسای گل پسری هم خیلی عالیه و خداحفظش کنه براتون
مامان مهری
پاسخ
سلام هدیه جون. واقعا خیلی خیلی متاسفم و ناراحت شدم از اینکه مرور خاطرات برات دردناکه. امیدوارم روزی نه خیلی دور برسه که از مرور خاطرات همین چند سال اخیر خوشحال بشی و کمی از ناراحتی رو که از گذشته داری التیام بده. ممنون که همراهمون هستی.
مامانه شایلین
21 آبان 94 8:36
ای جانم چه پسر آقایی
مامان مهری
پاسخ
ممنون عزیزم.
آرش
21 آبان 94 11:24
وبلاگتان زیباست به ما وماجراههای دو قلوهای ما هم سربزنید
مامان مهری
پاسخ
سلام. ممنون من عاشق دوقلوها هستم . حتما میام پیشتون.
مامان سونیا
23 آبان 94 20:21
الهی خاله فدات شه چه عکسای نازی مهری جون انگار همین دیروز بودا ماشالله الان گل پسرمون بزرگ واقا شده از قول من ببوسش
مامان مهری
پاسخ
سلام. ممنون عزیزم. واقعا مثل برق و باد می گذره و بچه روز به روز بزرگتر میشن. صدرا جون رو ببوس
مریم مامان آیدین
30 آبان 94 20:31
سلام مهری عزیزم وای که چقدر این متن ابتدایی واسه هممون آشناست....اگه یکی تو فایمل بود که دوربینی داشته باشه....چند بچه ای چند خاطره از بچگی دارن.و بقیه خاطرات...پای درخت...گلدون به دست...روی طاقچه...هرجا فکر میکردن قشنگ تره...عکس های دسته جمعی هم که هرکی تو فاز خودش...ولی همه تلاش برای تو کادر دوربین بودن یه عالمه خاطره برامون زنده کردی هااا و جوجوی ناااازت...چه خوب شد که اون فایل رو دیدی و عکس هارو چاپ کردی....به این دنیای پیشرفته هیچ اعتباری نیست...همون تکه کاغذ چاپ شده خیلی بهتر از عکس تو سیستمه که شاید امروز باشه و فردا خیلی راحت بشنویم نابود شده و قربوووون این وروجک کوچولوی شیرین هزاااار ماشالا بهش...از اول هم نااااز و ملوووووووووس بوده و خوشگل خیییلی ببوسش دوستم
مامان مهری
پاسخ
سلام مریم جون. چه جالب ! دقیقا من وقتی داشتم این متن رو می نوشتم به همون عکس های قدیمی فکر می کردم که یکی گلدون به دست و اون یکی سر طاقچه است. عکس هایی که وقتی مادر بزرگ ها نگاهشون می کنن با شوق در موردش حرف می زنن و همه رو معرفی می کنن. خوشحالم که برای شما هم همین طور بوده. راست می گی واقعا اصلا به این تکنولوزی ها هرچند خیلی پیشرفته نمیشه اطمینان کرد. همیشه دلهره اینو دارم که اگه یه وقت نی نی وبلاگ هم مثل بلاگفا دچار مشکل بشه چی کنیم. آیدین جون عزیزم رو ببوس و حسابی بچلونش ممنون که همیشه به یادمون و در کنارمون هستین.
مامان ریحانه
1 آذر 94 13:24
مهری جون قسمت نظرات باز میشه ولی خود پست باز نمیشه
مامان مهری
پاسخ
ریحانه جون منم دیروز همه پست های رمز دار رو امتحان کردم. هیچ کدوم باز نمیشد. ولی امروز یعنی دوشنبه باز میکنه. لطفا دوباره امتحان کن ببخشید که اذیت شدی.
مامانه شایلین
1 آذر 94 19:05
سلام مامان مهری مهربوووون هر چی فک کردم نفهیمدم معنی اسم گل پسریمون چیه ؟؟؟؟؟؟ میشه بهمون بگی مرسی
مامان مهری
پاسخ
سلام عزیزم. (مِه = مِهتر، بزرگتر + راد = جوانمرد)، 1- جوانمرد مِهتر و بزرگتر؛ 2- (اَعلام) از نويسندگان دوره‌ي ساساني كه كتابي به نام بزرگمهر ابن بختگان نوشته است. این متن بالا رو از سایت ثبت احوال کپی کردم. در ضمن جاهایی هم به معنی بخشنده بزرگ معنی شده.
رویا
1 آذر 94 20:11
سلام عزیزم میشه کمکم کنی؟بعد مدتها اومدم وبلاگم میخواستم مطالبم رو ببینم که رمز دار هستش هرچی رمز رو میزنم درحالیکه درست هستش باز نمیشه.منظور شم از کپی پیست چیه میشه برام توضیح بدین؛اخه این مشکل یکی از مامانای دیگه هم بود که گفته بودن با کپی پیست درست شده.رمزم عددی هم هستش.ممنون میشم زودتر جواب بدین.میام و جوابو میبینم گلم.موفق باشین
مامان مهری
پاسخ
سلام رویا جون . خود من و چند تا از دوستام هم برای باز کردن مطالب رمز دار دیروز مشکل داشتیم. ولی امروز تو نستم خیلی راحت و همون بار اول با تایپ رمز وارد بشم. پس بنابراین اول از همه توصیه میکنم دوباره امتحان کن. دوم اینکه منظور از کپی کردن اینه که شما رمز رو از یه جایی مثل word یا نظرات دریافتی یا هرجایی که قابل رویت هست و میتونی درستی متن تایپ شده رو ببینی کپی کنی و توی کادر ورود رمز پست پیست (ctrl + v ) رو بزنی. چون موقع تایپ رمز توی کادر حروف بصورت ستاره نشون داده میشه اینطوری دیگه از صحت تایپ رمز مطمئنی. امیدوارم تونسته باشم کمکت کنم و مشکل حل بشه.
رویا
2 آذر 94 20:04
فدات عزیزم ممنونم😍
رومینا
21 آذر 94 15:10
چقدر اون خاطرات قشنگ بود
مامان مهری
پاسخ
ممنون عزیزم.
رومینا
21 آذر 94 15:10
خصوصی تشریف میارید
مامان مهری
پاسخ
رومینا جون متاسفانه من و مهراد خیلی خوب نیستیم. قبل تعطیلات مریض شدیم و هنوز هم که هنوزه رو براه نشدیم. توی اولین فرصت میام بوتیک. امیدوارم که موفق باشید و کاسبی تون پر رونق باشه.