گل عشق ما مهرادگل عشق ما مهراد، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره
پیوند عاشقانه ماپیوند عاشقانه ما، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
میوه زندگی ما مهرا میوه زندگی ما مهرا ، تا این لحظه: 7 سال و 26 روز سن داره

مهراد لبخند زیبای خدا

نوروزنامه

1395/1/25 13:28
نویسنده : مامان مهری
665 بازدید
اشتراک گذاری

 

.

محبت سلام.

این اولین پست سال 95 و مختص نوروز 95 ماست. تعطیلات اگرچه بسرعت گذشت ولی خیلی خوب بود.شکر خدا آرامش و سلامتی و دور هم بودنمون حالا شدن خاطرات قشنگمون .  دید و بازدیدهای عید خونه اقوام هم خیلی خوب بود. روزهای اول عید ، مهراد یکم غریبی می کرد که باعث شد یکی از اقوام سخن چین خودش و بچه اش رو با یه بچه 4 ساله که تا حالا فقط تو خونه بوده مقایسه کنه و هر جا که بره کم رویی و غریبی مهراد رو مسخره کنه،  هرچند که من اصلا به دل نگرفتم چون زمان به من یاد داده که قضاوت نکنم. بچه ها در حال رشد هستند و خصوصیات اخلاقی اونها هم متغیره(خمیر حالا حالا ها آب میبره) و همون طوری که امسال در آخرین روزهای تعطیلات اخلاق خوب مهراد بعضی از مهمون ها را شگفت زده کرد ، روزی می رسه که اونها هم به اشتباه خودشون پی می برن.الان هم دارم اینها رو اینجا ثبت میکنم فقط وفقط بخاطر اینه که یادم باشه و سال بعد رفتار مهراد رو با اونی که اینجا نوشتم مقایسه کنم .

مهراد درسته که تا حدودی کم رویی داره و خیلی خوب با بچه ها ارتباط برقرار نمیکنه ولی بجاش محاسنی داره که تو خیلی از بچه ها نیست. پسری حرف گوش کن که وقتی می ریم مهمونی زمین و زمان رو بهم نمیدوزه و هیچ کس از اینکه ما میریم خونه اش ناراحت نیستراضی

به هیچ وسیله دکوری دست نمیزنه. اصلا اهل آجیل و هل و هوله نیست که من نگران مریض شدن اش باشم. توی این نوروز حتی یه دونه پسته هم نخورد و تنها چیزی که علاقه داشت باقلوا بود.

به هر حال این نوروز هم گذشت  و ما توی این مدت کلاً دور دنیای مجازی رو یه خط قرمز کشیدیم و فقط سعی کردیم استراحت کنیم و خوش باشیم.

امیدوارم که شما هم نوروز خوبی رو گذرونده باشید و سلامتی و آرامش تا آخر سال 95 مهمون خونه هاتون باشه.

 

ساعاتی بعد سال تحویل و قبل از خروج از خونه

روبوسی پدر و پسری در اولین ساعات سال جدید

 

مهراد در حال بازی با مورچه ها

حالا بریم سراغ عکس های هفته بدر چشمک

 

اینم  عکس های سیزده  که با وجود بارش برف و سوز و سرما بازهم رفتیم و بدرش کردیم.خندونک

مهراد امسال دو تا عیدی ویژه داشت که یکی رو خودمون براش خریدیم و اون یکی رو هم عمو میلاد و زن عمو ملیکا بهش دادن. 

این عیدی ما

و این هم عیدی عمو میلاد اینا ، یعنی این کلاه به مهراد قدرت میدهااااا ، در حد نشان میتی کمان ! به هر غریبه ای که میرسه ناخوداگاه میگه من پلیسم ها ، کلاه پلیس دارم....

در تعطیلات وقتی مادر جون اکرم تلفنی با هموون صحبت میکرد و میپرسید مهراد کی میای خونه ما؟ چرا امروز نیومدی ؟

مهراد: امروز جمبه است تعطیله ، فردا صبح میام.

پسندها (2)

نظرات (2)

مامان ریحانه
16 اردیبهشت 95 12:31
مهری جون هفت سینت حرف نداشته خیلی زیباست خیلی هنرمندی دوستم واقعا از دیدنش لذت بردم خدا رو شکر که تعطیلات خوبی داشتید همین که خوش بودید خیلی عالیه به حرف دیگرانم کاری نداشته باش بذار آنقدر دور از جونت حرفای مفت بزنن تا خودشون خسته بشن ما هم تو فامیل از این دست آدما داریم البته هر کدومشونم یه حرفی زدن قربون خدا برم همچین سر خودشون آورده تا عبرت بشه براشون البته اگه بشه فدای ادب مهرادم بشم که واقعا آقاست منم خوشحالم که نازنین هم این شکلیه باور کن مهری کل تعطیلات عید که خونه ی مامانم بودیم دست به هیچی نمیزد در صورتی که می دیدم بعضی بچه ها تند تند پسته های آجیلو جدا می کنن که من از این کار خیلی بدم میاد فقط روز دوازدهم می خواست برا مامانم مهمون بیاد داشت شکلات می ریخت تو شکلات خوری اومده میگه عزیز جون اجازه میدی یه دونه شکلات بردارم نمی دونی چقدر توسط خواهر و دختر خواهرم چلونده شد می گفتند عجب بچه ی مودبیه خدا کنه همیشه همینطور بمونه وای خدای من فدای تیپ نازش بشم با اون کلاهش خیلی خواستنی شده چه عیدیهای قشنگی مبارکش باشه چه آقا پلیس نازی اما در عین حال جدی قربون جمبه گفتنش مهریبی جون ببوس مهراد نازمو خیلی زیاد
مامان مهری
پاسخ
ممنون عزیزم. هفت سین من خیلی خیلی عجله ای شد. خوشحالم خوشتون اومده. هر بچه ای یه خصوصیات اخلاقی داره و ما باید اینو قبول کنیم. یکی شیطونه و یکی دیگه هم کم رو . این دفعه من به خودم نیاوردم و اهمیت ندادم ولی بابای مهراد خیلی ناراحت شد. قربون نازنین جونم برم که دختر مودبی هست بدون اجازه شکلات برنداشته. این خصوصیات اخلاقی خیلی خیلی خوبه و واقعا باید قدرشو بدونیم. لباس های امسال مهراد خیلی اتفاقی ست شدن. من هر کدوم رو از یه جا گرفته بودم ولی آخرش کنار هم بد نشدن. خوشحالم که خوشتون اومده. ریحانه جون خیلی خیلی خوشحالم کردی که بهمون سر زدی. نازنین خانوووووم رو ببوس و حسابی بچلونش/
الهام
16 اردیبهشت 95 18:31
اول بگم که به به عجب هفت سین زیبایی همون کم رویی مهراد جون رو هم عشقه دیگه هر کسی یک نظری داره ولی خب اجازه نداره نظرش رو نشر بده چه لباسهای خوشگلی، بهش میاد حسابی عجب هواپیماهایی علیرضا کلی باهاشون عشق کرد و اسمشون رو یکی یکی برد ایشالا که سالیان سال با پسر پرسپولیسی مون در کنار هم خوش باشید و نوروزها رو پشت سر بگذارید
مامان مهری
پاسخ
خیلی خوشحالم که هفت سین ما به چشم شما قشنگ اومده. الهام جون بخدا من یه آدمی ام که کلا تو فامیل سرم به کار خودمه و اصلا با دیگران کار ندارم ولی همیشه هستن کسایی که سرک می کشن تو زندگی ما یا در موردمون حرافی می کنن.! ممنون عزیزم چشات خوشگل میبینه. فدای علیرضا جونم بشم که عاشق هواپیماست . مهراد هم همچین با لهجه و عشق میگه داستی کراپ هاپر که بیا و ببین. ممنون عزیزم. امیدوارم آلبوم عکس ها و حافظه دوربین و ذهن شما هم پر بشه از خاطرات قشنگ و نورزوزهای زیبا.