گل عشق ما مهرادگل عشق ما مهراد، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره
پیوند عاشقانه ماپیوند عاشقانه ما، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره
میوه زندگی ما مهرا میوه زندگی ما مهرا ، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

مهراد لبخند زیبای خدا

تو رو خدا بزار بخوابیم پسرم

1392/11/12 11:35
نویسنده : مامان مهری
387 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام......

اگه بدونی چقدر دلم می خواد شبها یه دل سیر و سر موقع بخوابم....

ساعت خوابمون شده 1 الی 2 نصف شب تازه اگه خواب از سرمون نپره ، که در اون صورت تاسه بیداریم. البته تاصبح یه 3 ، 4 باری بیدار باش رو شاخشه ها.....

صبح ها به زور پا میشم و معمولاً یه ده دقیقه ای دیر می کنم. (خدا رو شکر مدیر و همکارم خیلی هوامو دارن و سخت نمی گیرن)niniweblog.com

گل پسری تا صبح معمولاً یه دو باری آب می خوره و یه بار هم شیر ..... 

الان هوا سرده  ولی اصلاً رو خودش پتو نگه نمی داره منم شبها لباس کاموایی تنش می کنم .بعضی وقت ها هم احساس گرما می کنه و  بیدار می شه...niniweblog.com 

هر روز صبح که از خواب بیدار شم و ببینم که پتو روش نیست . وجدان دردی میگیرم که نگو...

آخه چی کنم از خستگی مثل جنازه می افتم تا صبح و به غیر از مواقعی که صدای مهراد در میاد دیگه هیچی نمی فهمم.

البته تو این یکی دو هفته که بابا مهرداد سرش شلوغ نیست، خیلی کمک می کنه و شبها میاد بالا سر مهراد و آرومش می کنه . 

دیشب مهراد نسبتاً زود (حدود 11) خوابش برد ( اگه بدونی چقدر ذوق کردم ) اما حس مادرانم گل کرد که زیرش رو عوض نکردم تا اذیت نشه ..... خواستم زیرش رو عوض کنم که آقا بلند شد....niniweblog.com

 

 

 منو می گی کارد میزدی خونم در نمیومدniniweblog.com...می خواستم با سر برم تو دیوار .... حالا آقای مهرداد خان هم یه نگاهی می کنه که نگو ....

مهراد هم یه چرتی زده و مگه می خوابه ...      بلاخره ساعت یک بود که خوابوندمش. انگاری به من نیومده که زود بخوابم.niniweblog.com

 

 

به خدا دنیایی داریم ما مادرها :niniweblog.com

بچمون زود بخوابه ذوق می کنیم. آرزومون شده یه شب تا صبح راحت خوابیدن. غصه مون شده تربیت بچه.

دغدغمون شده غذای بچه.  کم کاری برای بچه  شده عذاب وجدانمون . غذا کم بخوره غصه می خوریم، زیاد بخوره غصه می خوریم .... دندون در نیاره نارحتیم دربیاره میگیم حالا چیکنم سیاه نشه.... ببخشید ها زیاد بره دستشویی یه چیزی میگیم نره یه چیز دیگه.تازه دلمون هم با یه بوس بچه خوش میشه و با یه بد رفتاری زود می شکنه.... خداییش فکر کنم سرمون کلاه گذاشتن، بهشت خیلی کمه.

niniweblog.com

 

 

 ولی از شوخی گذشته وظیفه مادری خیلی سخته. امیدوارم همه مون بتونیم بچه های خوبی تربیت کنیم و لیاقت بهشتی که وعده داده شده رو پیدا کنیم.

تا پست بعدی بای....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

الهه مامان مبین
12 بهمن 92 12:57
سلام مهری جون . خوب هستید . والا راست میگی به خدا . ما مامانا خیلی زحمت میکشیم . همش باید غصه فرزندمون رو بخوریم ... من که سر همه چیز مبینم استرس میگیرم ... جدیدا هم به شیر من خیلی وابسته شده .. دیگه دارم کم میارم ... به مامانم گفتم که دیگه باید کم کم از شیر بگیرمش ... خدا کمکم کنه ... همیشه سلامت باشی ....
الهه مامان مبین
13 بهمن 92 23:46
خاله جونی پست جدید گذاشتم ...
مامان رایان
18 بهمن 92 22:06
سلام عزیزم چه وب خوشگلی داری ما که شما رو لینک کردیم شما هم ما رو لینک کنید . تا آقایونه ناز با هم دوست باشن
مامان مهری
پاسخ
سلام خانومی .... اومدم که به شما سر بزنم ولی متاسفانه نتونستم وارد دفتر خاطرات گل پسرت بشم....