گل عشق ما مهرادگل عشق ما مهراد، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره
پیوند عاشقانه ماپیوند عاشقانه ما، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره
میوه زندگی ما مهرا میوه زندگی ما مهرا ، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

مهراد لبخند زیبای خدا

آخرین روزهای پائیز

1393/9/22 10:39
نویسنده : مامان مهری
1,379 بازدید
اشتراک گذاری

چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند

که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند

بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند

و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است،

به دو قورباغه دیگر گفتند که چاره ای نیست! شما به زودی خواهید مرد.

دو قورباغه این حرف ها را نادیده گرفتند

و کوشیدند که از گودال بیرون بپرند

اما قورباغه های دیگر دائما به آنها می گفتند

که دست از تلاش بردارید. شما خواهید مرد!

پس از مدتی یکی از دو قورباغه دست از تلاش برداشت

و به داخل گودال پرتاب شد و مرد.

اما قورباغه دیگر

همچنان با حداکثر توانش برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد….

بقیه قورباغه ها فریاد میزدند که دست از تلاش بردار

اما او با توان بیشتری تلاش می کرد و بالا خره از گودال خارج شد .

وقتی از گودال بیرون آمد، معلوم شد که قورباغه نا شنواست.

در واقع او تمام این مدت فکر می کرده که دیگران او را تشویق می کنند!

.

.

.

.

.

این جمله شعار امروز ماست:

.ناشنوا باش وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند.

پسرک شیرین زبون ما این روزها در پایان 30 ماهگیش با حرف ها و حرکاتش حسابی دلبری میکنه ...

و ما هر لحظه خدا رو شکر میکنیم برای بودنش . تو این روزهای سرد گرمای وجودش و بوی تنش هوای خونه  مارو مطبوعتر از هر زمان دیگری کرده. از همین الان دلتنگم برای این روزها....

چند روز پیش یه همایشی بود در مورد روابط زن و مرد و مناسبات حاکم بر آن  با حضور دکتر حبشی  از مشهد . به جرات میتونم بگم آموزنده ترین همایشی بود که تو محل کار برگزارشده بود. 

صحبت هاشون خیلی عالی بود یه جاهایی به خودم بالیدم  راضی وقتی دیدم راهی که میریم درسته و یه جاهایی هم خجالت کشیدم خجالتکه چرا مسائلی بوده که من در نظر نگرفتم.( البته اون خجالته خیـــــــلی کم پیش اومداااا ها ) میون صحبتها اشاراتی به جوون های امروزی شد که جرات و جسارت و تعهد قبول کردن زندگی مشترک و مسئولیت یه خانوم روندارن...؟؟!!! بعد به ریشه های این موضوع در تربیت پسر بچه ها تو 2 الی 6 سالگی اشاره کرد که در این دوره ما باید بچه هامون رو جسور بار بیاریم . مدام نگیم هیس ، دست نزن ، نکن، بشین ...  بزاریم بچه هامو یاد بگیرن از حق خودشون دفاع کنن / یاد بگیرن برای بدست آوردن هرچی حتی محبت باید تلاش کنن / می گفت خیلی پسر بچه هاتون رو بغل نگیرین بزارین اونها بیان تو بغل شما و بعد محبتتون رو نثارش کنین. 

از اون روز خیلی فکری ام. نمیدونم واقعا چطور میتونم یه مرد تربیت کنم؟ یه مرد واقعی .یه مرد که اگه ده بار هم خورد زمین باز پاشه... ما همیشه بهترین ها رو برای بچه هامون می خوایم و  فکر میکنیم که فرزند ما بهترینه  و تو زندگیش خطایی نخواهد کرد ولی واقعیت زندگی همیشه اینقدر شیرین نیست...

وقتی مادر یه پسری باید دلت بزرگ باشه و پسرونه . ترسی از هیجان نداشته باشی تا وقتی میخواد پسرت بپره نگی بزار من دستت رو بگیرم ، پات درد میاد مراقب باش .... بی واهمه بگی بپر عزیزم تو میتونی.  امیدوارم که بتونم مهراد رو یه مرررررررررررد  بار بیارم....

 

خوب  دیگه بریم سر روزانه هامون...

بعد از ظهر ها معمولا بین ساعت 3 تا 4 میخوابی و بین 6 تا 7  هم بیدارت میکنم . بعد یه کم کارتون باب اسفنجی نگاه میکنی و من هم آب چند تا نارنگی و لیمو شیرین رو میگیرم و بقول خودت آمیوه می خوری و  کمی هم  تُنکه  یا همون تخمه می خوری و  آماده میشی برای بازی. بعضی روزا اَمی بازی(خمیر بازی ) رو انتخاب می کنی و با هم دیگه از نون گرفته تا آقا و انواع جک و جونور رو درست میکنم. این هم شاهدش

این هم کاردستی ما که با هدیگه دستاشو میدادیم بالا و پائین و حالت خنده و گریه رو روش تمرین می کردیم.

یه روز دیگه میگی چَس قی چی همون چسب و قیچی . من اینبار سه تا دایره با ماژیک های رنگی(زرد- قرمز -آبی ) روی کاغذ کشیدم و کاغذ رنگی همون رنگ ها رو با قیچی در اختیارت قراردادم تا هر رنگ رو تو دایره خودش بچسبونی....

 

 

 

بنظرتون مهراد تو عکس زیر داره چی کار میکنه؟؟؟؟سوال

خوب مگه چیه!!!! نمیچسبه دیگه........خندونک

مهراد یه بار هم  تو  تبلت پسر داییم با همین روش میخواست پو  رو بشوره. قه قهه

یه عصر دیگه هم این آسمون و ریسمون یا به قول خودت آسیمون لیسون رو برات آوردم . بنظرم در عین سادگی خیلی کارها میشه باهاشون کرد.

یه بار براساس تشابه رنگی مهره هارو جدا میکنیم . یه بارهم بر اساس تشابه شکل. بعدش هم مهراد شروع کرد به رج کردن مهره ها. اول فقط از یه سوراخ رد کرده بود که با کج کردن بند مهره خارج شد بعد بهش یاد دادم که چطوری از دو تا سوراخ هم رد کنه تا مهره ها نیوفته.

اول مهره های سبز رو تو بند سبز رج کرد

ببین چه تمرکزی کرده

حالا نوبت مهره های آبیه

 

花だよ。ヒマワリ のデコメ絵文字 جدیداً یه حرف هایی هم یاد گرفتی مثل دیوانم نکن وقتی بهت میگم بیا بریم دستشویی میگی دیوان کردی.... دیوانم نکن. منو میگی دلخور 

یه روز خونه (بابا جون ) پدرشوهرم که جدیداً بهشون میگی حاجــــــج آقا بودیم و داشتی ماشین هات رو روی هم میچیدی و بازی میکردی  که یهو ماشین هاش ریخت. فکر میکنی چی گفتی ؟؟؟؟ قند زدم  یعنی گند زدم....

منو میگی خجالتخجالت و  تازه فهمیدم که انگاری یه جاهایی واقعاً گند زدم....

花だよ。ヒマワリ のデコメ絵文字 بعضی از کارها رو میدونی که زشته و نباید انجام بدی ها ولی انجامش میدی و بعد میگی عزیزم زشته ، عزیزم دعوا عصبانی

من و بابایی تا حالا اصلاً تو رو دعوا نکردیم و نهایت عصبانیت ما برخورد با صدای کاملا جدی بوده که خودت حساب کار دستت میاد....ولی خیلی به دعوا حساسی و یه وقت هایی که بلند حرف بزنیم فوری به حساب دعوا میزاری و میگی منی دعوا نکن

 

花だよ。ヒマワリ のデコメ絵文字 خیلی منظم هستی با ماشین هات بازی میکنی و بعد میگی سَ جاش یعنی سر جاش و میبری میزاری  سر جای خودش. یه وقت هایی این نظمت برای من که نه ولی برای بابایی کلافه کننده است آخه وقتی باهاش میری دستشویی ، دمپایی هات رو باید دقیقا جفت کنی و بزاری همون جای قبلی. 

 花だよ。ヒマワリ のデコメ絵文字 میگم مهراد می ری کنترل تی وی رو بیاری؟؟؟ من گلو درد (با یه قیافه فوق العاده مظلوم )

مهراد اسباب بازی هاتو جمع میکنی ؟؟؟؟ من پا درد...  بطوری که نگرانت میشیم نکنه واقعا درد داشته باشی.....

تجربه ثابت کرده وقتی نخوای تکون بخوری کلاً تموم بدنت درد میاد.  نمیدونم این ها یعنی دروغ یعنی بهانه یعنی فریب یا فقط یه بازی بچه گانه است تازه درد هایی مثل  ابرو درد ، سیبیل درد  هم گاهی به سراغت میاد.

و اینها اکثراً درد هاییه که یکبار تجربه کردی مثلا یه بار که خوردی زمین به جای پیشونی میگفتی ابرو درد یا یه بار دیگه که پشت لبت درد میومد گفتی سیبیل درد جدیداً هم بعد از سرماخوردگی و گلو دردی که داشتی متوجه شدی که ممکنه گلو هم درد بیاد و حالا برای فرار از کارها گلو درد هم به جمع این امراض اضافه شده. خیلی باهات حرف میزنم که متوجه بشی که کار اشتباهیه ولی فعلاً که اثری نداشته.

 花だよ。ヒマワリ のデコメ絵文字 تا کوچکترین صدایی رو بشنوی میگی صیــــدا چی بود؟ چی شوووود؟ چــــــــی بوووود؟؟؟

花だよ。ヒマワリ のデコメ絵文字  یه روز دیگه شیلنگ جارو برقی رو برداشتی گرفتی کنار ماشینت.. میگم مهراد چی می کنی؟؟؟ می گی  ماشین بییزین بیزنیم

花だよ。ヒマワリ のデコメ絵文字 حین رانندگی کلی خورده فرمایش داری مامان تووند تووند بووو ... بابا دووور بزن...... بابا پاک کن اینجا.... بابا سوچ بده.... در داشبرد رو باز میکنی و خودت پانل ضبط رو سر جاش میزنی و میگی نی نای..... با دیدن کامیون و وانت و اتوبوس و بولدزر چنان کیفی میکنی که نگو . اسم چند تا ماشین مثل پیییکان و پااید و 206 و اتووس و واند و آمبوووس  و کامووووون رو بلدی

花だよ。ヒマワリ のデコメ絵文字 جدیداً کتاب آشنایی با وسایل نقلیه شده پای ثابت کتابخونی های شبانه مون 

میگم ماشین آتشنشانی چی کار میکنه؟  آتیشنیشان آتیش خاندوش

میگم آمبولانس چی میکنه؟  مریض دووتووور

میگم ماشین پلیس چی میکنه ؟ تصااااف نشه

میگم تاکسی چی میکنه ؟ میگی تاسکی سبزی می دوون  ( سبزه میدون : میدانی است که برای بینایی سنجی برده بودمت) ، بازار ، ددر

بازی هامون هم از این قضیه بی نصیب نمونده به این ترتیب که اول دو تاماشین تصادف می کن ، آقای پلیس میاد سر صحنه تصادف و بعد آمبولانس مصدومین رو میبره دکتر ( اغلب نقش دکتر به بابایی سپرده میشه ) که حتما آقای دکتر باید پماد و آمپول تجویز کنه...  در آخر ماشین آتش نشانی میاد تا ماشین هایی رو که آتیش گرفته اند رو خاموش کنه... خلاصه میشه مثل فیلم هشدار برای کبرا 11خندونکتعجب.......

اوایل چون مهراد ماشین آتش نشانی و آمبولانس نداشت با لگوهاش دو تا ماشین درست کردیم تا کارمون راه بیفته . بعد قرار شد رفتیم بیرون ماشین آتش نشانی بخریم که برگشته میگه  ماشین دارم و همون ماشین دست ساز رو نشون میده ... ما هم اول ذوق مرگ شدیم که چه پسری داریم و بعدش هم شرمنده این همه قناعت و یادم افتاد که خیلی وقته برای مهراد اسباب بازی نخریدم. ( البته مهراد بدلیل وفور اسباب بازی همیشه یه چیز جدید برای بازی داره) ولی خوب خیلی وقته برای خرید نبردمش تو اسباب بازی فروشی ...

خلاصه رفتیم برای خرید ولی از اونجایی که عروس تعریفی به درد عمه اش میخوره.... پسر ما هم بعد کلی تعریف با دیدن دو تا ماشین توی مغازه پای مبارک رو کرد توی یه کفش که من  آمبوس و آتش نیشان  رو با هم میخوام و هر  چقدر من سعی کردم که با فرهنگ رفتار کنم که یکی رو انتخاب کن... نشد که نشد و ما مجبور به استفاده از دروغی نیمه مصلحتی مبنی بر خرابی شیشه آمبولانسه شدیمخجالت

花だよ。ヒマワリ のデコメ絵文字 ماشین آتش نشانی رو یه روز بیشتر نیست خریدیم انداختی زمین و میگی شیکست دوبایه بیخر سوت

 به خاطر امتحان بابا مهرداد یه چند روزی مهمون خونه آقاجون و مادر جون بودیم...

درسته که اونجا تنها جاییه که من خیلی راحتم و به تو هم خیلی خوش گذشت ولی با بزرگ شدنت دوری بابایی رو خیلی بیشتر حس میکنی و این یکم منو اذیت میکنه.... یه شب موقع خواب می گفتی بییم بابا، گوشی بیار زنگ بیزن بیگو بابا بیاد...  بعد بهت گفتم بخواب بابارفته سر کار ، فردا صبح میاد  در جوابم با یه حالت صدای محزون گفتی من بابا نداشت  اون موقع من و مادرجون این شکلی شدیمغمگیندلشکسته

خلاصه این غصه هر شب من و قصه هر شب شما بود.

 

این هم آخرین ورژن نماز خوندن آقا پسری همراه مادرجونش.

این جای کبودی که تو پیشونی مهراد گلی می بینین مربوط به  سه شنبه  93/08/20 که رفته بودیم خرید . منو مهراد جفتی رفتیم تو باقالی ها. یه آقایی بنده خدا اومد جلو و با حالتی نگران گفت بچه چیزی نشده؟ که مهراد فکر کرد داره دعواش میکنه و بچگی  ترسید و زد زیر گریه. تا خونه که چه عرض کنم همین الان هم بپرسی چی شد؟ نمیگه خوردم زمین پیشونیم درد اومد میگه آقاهه دعوا.....عصبانی

این اولین زمین خوردن کلوچه طلایی من بود.

 

قبول باشه گلم...

مدیونی اگه یه درصد فکر کنی پسر ما بعد از نمازش ذکر نمیگه............

نکته 1: در چند هفته آینده آمبولانس می خریم ولی فعلا ازش برای انجام کارهایی مثل لباس پوشیدن استفاده میکنیم. تا کمی هم شور و شوق در پسرکمون ایجاد کنیم .
نکته 2 : اگر در ترجمه زبان مهراد ابهامی داشتن اشکال از نویسنده است .
این هم  باقیمونده های عکس های سومین پائیز مهرادمحبت
پیشاپیش یلداتون مبارک

 

پسندها (10)

نظرات (23)

مامان علی
22 آذر 93 18:28
چه عجب بعد مدتها پست گذاشتی امااینبارپستت ایول داره ها همیشه به من میگی خواهر رحم به مچ نما اینبارمن میگم ای ول خوب کار کشیدی از مچ مبارک ------------------------------------------- ایشالله همیشه برای ارزوهاش ورویاهاش وهراچه درزندگی میخواد بجنگه وهیچ وقت مایوس نشه ---------------------------------------- درسته خواهرجان مادربودن ومرد باراوردن یکم سخته بخصوص من که یکم هم حساس وسخت گیرم البته علی ماشالله اینقدر هیجان داره وباباباش کارهای خارق العاده میکنه که من واقعا قلب درد گرفتم خیلی خوبه که بیشترش به خودت بالیدی وکمتر خجل شدی
مامان مهری
پاسخ
سلام. قربون خواهر برم. چراغ اول رو روشن کردی ها.... ------------- این پست رو خیلی وقته دارم جمع و جورش می کنم... ------------- ممنون بابت دعای قشنگت
مامان علی
22 آذر 93 18:42
چه کاردستیهای قشنگی به به به مادر وفرزند هنرمن ایده های خوبی پیاده کردی ماهم اغلب همین کارهارومیکنیم خیلی جالبه که بچه های تو این سن همه همینطورن در روزهای باج دادن واسه جیش گیرون ماهم اتوبوس واتش نشان وجرثغیل و....گرفتیم والان ش 125 و110 وبلد شده این ها خوبه اگه باهش کارکنی عزیزم ----------------------------------------- قربون اون زست تفکرش بشم من چه تمرکزیم جدا کرده ---------------------------------------- وای که ما نمیتونیم به بچه های این دوره نازک تر ازگل بگیم بچه من موقع خواب صدبار منو شرمندم میکنه مامان علی جون دعوانکن دیگه باشه حالا یکی ندونه انگار من شکنجش میکنم!فقط کافیه به قول خودت بلند بگی وقت خوابه یا بیا غذا و..... ------------------------------------------- خوب بچه گند زده دیگه چیکارش داری نمیخاد زیادم پاستوریزه بشنهر چقدر هم ما مبادی اداب باشیم به هرحال تو جامعه ورسانه ................... --------------------------------------- خواهر جان هواست دقیقا کجابود ها خوب نترس باقالی که تموم نمیشه بااین سرعت رفتی تودل گاری وبچه رو کبود کردی ----------------------------------------- فدای اون نماز خوندن وذکر گفتنش بشم من ایشالله همیشه سلامت باشی عزیزم -------------------------------------------- مهری جون خیلی بانمک شده وخیلی خوشحالم که روی ماهشو دیدم مهراد عسل روببوسش التماس دعا
مامان مهری
پاسخ
وای چقدر با دقت همه قسمت ها رو خوندی. ممنون از این همه توجه. دیروز هم بهش میگم اگه عصرونه نخوری میدم به نی نی بخوره میگه من گشنمه ، سرم گیج میره بده من بخورم. هیچ کی ندونه فکر میکنه در قحطی بسر برده...
مامان راحله
23 آذر 93 20:13
______1111¶1 _____¶¶¶¶¶¶¶¶1 ____¶1¶1¶¶¶¶¶ ____¶¶1_¶¶¶¶¶¶1_________¶¶¶1_1¶¶1 ____1¶¶1_¶1_1¶¶¶1______¶1__1¶¶¶¶¶1¶¶ ____¶1¶1_¶____¶¶¶______¶1____¶¶¶¶¶11¶ ____¶__¶¶1___¶1¶¶_____1¶¶¶_____¶¶¶¶¶¶ ___1¶__1¶1___1¶¶¶____1¶1_¶¶______1¶¶¶¶¶ ___¶¶___¶¶____¶¶1__1¶¶¶___1¶11¶¶¶11¶¶¶¶¶1 ____¶¶__1¶____¶¶__¶¶1¶_____1¶1_____1¶¶¶¶¶1 _____¶¶1_¶¶_1¶¶1_¶¶_¶_______¶¶_____1¶¶¶¶¶¶ ______1¶¶¶¶¶¶¶¶__¶___________¶_____¶__¶¶¶¶1 ____1¶¶1__¶¶¶¶¶¶_¶1__________¶__1¶¶__1¶¶¶¶1 ____¶_____1¶¶¶1___¶________1¶¶¶¶¶¶¶1¶¶¶¶¶¶ ______1¶¶¶¶¶¶¶¶1_1¶¶¶1____¶_____¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ____1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶11¶¶¶¶11¶¶11_¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ___¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶___¶¶¶¶¶¶¶¶¶1________¶¶1 1¶¶1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶___¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1________1¶¶ _¶¶¶¶¶¶¶1¶1¶¶¶¶¶¶¶¶__¶¶¶¶¶1____¶¶1________1¶ ___1¶¶¶¶¶111¶¶11¶¶¶1_¶¶¶¶1_1¶¶¶11¶¶¶__1¶¶¶1 ______¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶_1¶__¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 _______¶¶¶¶¶¶11¶¶¶¶1_¶1_¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1¶¶1 __¶¶1___¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶_¶¶_1¶¶¶¶1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1¶¶ __1¶¶¶¶1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1¶¶__1¶¶¶¶¶¶¶¶¶11¶¶¶¶¶¶¶1 ___¶¶¶¶¶¶¶¶¶11¶¶¶¶¶1_1¶¶¶¶¶¶¶¶¶1¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 ___¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1__1¶¶11_____¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ __1¶¶¶¶1¶¶¶¶¶¶1_1¶¶________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ __1¶¶¶¶11¶¶¶¶¶1_¶¶___1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 __1¶¶¶¶¶¶_¶¶¶¶11¶_1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ___¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶11¶1¶¶¶¶¶¶¶¶¶1¶¶¶¶¶¶1 ___1¶¶¶¶¶¶¶¶¶_¶¶¶¶¶¶¶¶¶1¶1111¶¶¶¶¶¶1 ______¶¶¶1_¶¶¶¶¶__¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1¶¶¶ ___________¶¶¶_____¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 __________¶¶¶_______1¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶1 _________1¶¶ _________¶1 ________¶¶ _______¶¶ ______¶¶ ______¶¶ _____¶¶ ____1¶1 ____¶¶
مامان راحله
23 آذر 93 20:13
30 ماهگیت مبارک عزیز شیرین زبونم ای جانم چه چادری سرش کرده
مامان مهری
پاسخ
ممنون خاله مهربونمما اینیم دیگه
مامان فاطی
24 آذر 93 14:21
سلام عسیسم قربون پسرم برم که متل انیسا روز به روز لاغرتر میشه خانومی میبینم که توعکسا زیرچشای مهرادجونم کبوده انیسا هم خیلی وقتا اینجوری میشه به نظرت دلیلش چیه
مامان مهری
پاسخ
سلام . ممنون از توجه ات . من هم دیدم بعضی وقت ها کبوده ولی علت رو نمیدونم.
مامان فاطی
24 آذر 93 14:30
راستی مامانی توجشنواره شرکت نمیکنید
مامان مهری
پاسخ
شرکت میکنم ول این چند روز خیلی سرم شلوغ بود.
الناز لاله
24 آذر 93 18:33
ماشا الله چه مرد بزرگ و قشنگی شدی
مامان مهری
پاسخ
ممنون عزیزم. خیلی کم پیدایی
مامان ریحانه
26 آذر 93 13:05
عزیزم 30 ماهگی مهراد گلی مبارک عزیزم چقدر زیبا بود تمام کارهای مهراد جون واقعا لذت بردم و چقدر شبیه هستن بچه ها تو خیلی از موارد مخصوصا اونجایی که گفته بودید یه چیزی میفته مهراد جون میگه چی بود عینا شبیه دختر من حالا اون میگه چی شکست فقط منتظر یه صدایی از آشپزخونه بلند شه میره به بابایش میگه مامان یه چیزیو شکوند خانومی مهراد گلتو ببوس
مامان مهری
پاسخ
ممنون عزیزم. ای جونم دخمری ناز همش منتظر شکستن چیزی تو خونه است.فداش بشم من
مامان راحله
29 آذر 93 23:53
مگر مے شود زندگے مرا به هم ریخته آفریده باشد، خداے دانه هاے انار... یلدا مبارڪ ___________________¶¶¶¶¶¶¶ _____________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ __________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ _________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶_________¶$ _________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶_________¶¶¶¶$$ __________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶_________$$$$¶¶¶¶$$ ___________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶_______$$_$$$$_¶¶¶¶¶ ___________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶_______$$$_$_$$$_$ ___________¶¶¶¶¶¶¶¶¶_______¶¶¶________$$$$$__$$ ___________¶¶¶¶¶_______¶¶___$_________¶¶_$$$$$ ___________¶¶____¶¶_$$$____$$________¶¶$ __________$$$_______$$$$$$_$_________¶¶ ___________$$______________$________¶¶$ _____________$___¶¶___¶¶_$$_$$$_____¶¶ _____________$$$___¶¶¶_$$$_____$$$_¶¶$ __________$$$___$$$$$$$$__________$¶¶ _________$________________________¶¶_$$ _______$$_____________¶¶_________¶¶$___$ _______$_________________________¶¶_____$ ______$_________________________$$$_____$ ______$________$$_____¶¶_______$_________$ ______$_________$$$___________$__________$ ______$____________$$__________$________$$ _______$____________$__¶¶______¶$$$$$$$$$ _______$$___________$__________¶¶_$$ _______$_$$$$______$__________¶¶__$ _______$____$$$$$$$____¶¶_____¶¶_$$ _______$$____________________¶¶____$$ ______$$_____________________¶¶______$$ _____$$________________¶¶___¶¶________$$ ____$$______________________¶¶_________$ ____$______________________¶¶__________$$ ___$_______________________¶¶___________$ ___$______________________¶¶¶___________$ ___$______________________¶¶____________$ __$$_____________________¶¶¶____________$ ___$____________________________________$ ___$____________________________________$ ____$$_________________________________$ _____$$________________________________$ _______$$_____________________________$ _________$$$ ______________________$$$ ___________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
مامان مهری
پاسخ
یلدای شما هم مبارک
الهه مامان مبین
30 آذر 93 0:24
یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آن قدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت. یلداتون مبارک دوست عزیزم
مامان مهری
پاسخ
یلدای شما هم با کلی تاخیر مبارک .
صفورا
1 دی 93 19:18
با این اوصافی که نوشتین مطمئن باشین مرد بار میاد....یعنی همه این کارهاش نشون میده که کارهای گل پسری آینده خوشگلی داره....ولی چهره دخترونشو کاری نمیتونین بکنین....
مامان مهری
پاسخ
از نظر اخلاقی مردونه باشه ، چهره اش به مرور زمان و وقتی تو بلوغ بیافته ان شاله مردونه میشه.
مامان ملی و کوروش
7 دی 93 8:26
درود بر مامان مهراد جون و مهراد گل گلاب مامانی متنی که اول پستت گذاشتی عالی بود ممنون مهراد خوشگلم خدا بد نده پیشونی مرمریت کبود شده حسابی مراقب خودت باش خوشگلم مامانی خدا قوت واقعا برخورد کردن با بچه ها و روش حل مسایلشون انرژی فراوونی از آدم میگیره خدا به همه ما صبر و توانایی زیاد بده تا به بهترین شکل ممکن بچه هامونو تربیت کنیم
مامان مهری
پاسخ
سلام. ممنون عزیزم. تازه کلاه سر بچم بود اینقدر کبود شد. خدا خیلی رحم کرد. گفتی صبر خواهر ... امیدوارم خدا به هممون انرژی مضاعف بده.
مامان ملی و کوروش
7 دی 93 8:31
کورشی هم خیلی حساسه تا یکم بلند باهاش حرف بزنم میگه مامانه با من آشتی میشی بیا بغلم دوستی! منو میگی میمونم هاج و واج اصلا یادم میره سر چی از دستش ناراحت بودم اینا آخر سیاستن به خدا بازم کار هنری مامانی آفرین به مامان باحوصله رفتم تا منم با کورش انجامش بدم مرسی
مامان مهری
پاسخ
وقتی بچه های ما اینقدر حساس هستن نشوندهنده خونواده آرومی هست که دارن. امیدوارم کانون گرم خونوادتون همیشه آروم باشه . خواهش میکنم من که کاری نمیکنم.
الهه مامان مبین
7 دی 93 16:11
سلام مهری جون . خوبید . خوشید . کجاهایی بابا خیلی وقته خبری ازتون ندارم . هر وقت به وب میامدم به مطالب دوستانم سر میزدم و میدیدم نیستی . تا اینکه اتفاقی اومدم تو وبت دیدم پست جدید گذاشتی . ولی چرا توی مطالب دوستانم نیومده نمیدونم . شاید تاریخش قدیمی بوده و اون رو جدیدش نکردی ... نه ؟
مامان مهری
پاسخ
سلام الهه جون . ببخشید یکم درگیر بودم و خیلی هم حوصله وب رو نداشتم. نمیدونم چرا مطالبی که میزارم این شکلی میشه. من اکثرا تاریخ رو اصلاح میکنم. حتما میام پیشتون.
الهه مامان مبین
7 دی 93 16:12
آفرین به مهراد خاله که تموم آموزش های مامانی رو با دقت گوش میده و یاد میگیره ... همیشه موفق باشی گل من ... قربون اون حرف زدنهای شیرینت . مبین منم عاشق ماشینه و وقتی میریم بیرون اسم همه ماشینها رو میپرسه اونم چییییییییییییییییییییییییییی چند بار ... حتی اگه بلدم باشه بازم میگه این چیه ؟
مامان مهری
پاسخ
ای جونم من فدای مبین جونم بشم که ماشاله باهوش و شیرین زبون شده. حتما میام پیشتون.
الهه مامان مبین
7 دی 93 16:14
ای خدا قربون اون نماز خوندنت بشم من . خدا همیشه نگه دارت باشه خاله من . ... منم خونه مامانم اینا خیلی راحتم . مبینم همینطور هست . ایشاا... سایه پدر و مادرتون همیشه بالای سرتون باشه .... بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس یه عالمه
مامان مهری
پاسخ
ممنون الهه جونم. خدا پدر و مادر مهربونت رو برات سالم نگه داره . ما 50 سالمون هم که بشه دامن گرم مادر آروم ترین جای دنیا برامونه. می بوسمتون.
مامان راحله
7 دی 93 19:53
_____________¶¶¶__________¶¶¶ ____________¶¶¶¶¶________¶¶¶¶¶ ____________¶¶¶¶¶_______¶¶¶¶¶¶¶ ____________¶¶¶¶¶_______¶¶¶¶¶¶¶__________¶¶¶ _____________¶¶¶________¶¶¶¶¶¶¶_________¶¶¶¶¶ _________________________¶¶¶¶¶__________¶¶¶¶¶ __________________________¶¶¶___________¶¶¶¶¶ _________________________________________¶¶¶ _____¶¶¶ ____¶¶¶¶¶_________________¶¶¶¶ ___¶¶¶¶¶¶¶________________¶¶¶¶¶¶¶ ___¶¶¶¶¶¶¶________________¶¶¶¶¶¶¶¶ ___¶¶¶¶¶¶¶________________¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ____¶¶¶¶¶____¶¶¶_________¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ _____¶¶¶____¶¶¶¶¶______¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ____________¶¶¶¶¶__¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶__¶¶¶ ____________¶¶¶¶¶__¶¶_____¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶_¶¶¶¶¶ _____________¶¶¶_¶¶__________¶¶¶¶¶¶¶¶_¶¶¶¶¶ ________________¶__¶¶__________¶¶¶¶¶¶_¶¶¶¶¶ _______________¶___¶¶¶__________¶¶¶¶¶__¶¶¶ ______________¶____¶¶¶¶__________¶¶¶¶¶ ______________¶____¶¶¶¶¶_____¶____¶¶¶¶ ___¶¶¶_______¶_____¶¶¶¶¶¶___¶¶¶____¶¶____¶¶¶ __¶¶¶¶¶______¶_____¶¶¶¶¶¶___¶_¶_____¶___¶¶¶¶¶ __¶¶¶¶¶_____¶_______¶¶¶¶¶___¶¶¶_____¶__¶¶¶¶¶¶¶ __¶¶¶¶¶_____¶________¶¶¶____________¶__¶¶¶¶¶¶¶ ___¶¶¶______¶_______________________¶__¶¶¶¶¶¶¶ ____________¶___¶¶__________________¶___¶¶¶¶¶ ____________¶_____¶¶________________¶____¶¶¶ ____________¶_______¶¶¶¶¶¶__________¶ _____________¶_____________________¶ _____________¶_____________________¶ _________¶¶___¶___________________¶___¶¶ ______¶¶¶__¶__¶___________________¶__¶__¶¶¶ _____¶_____¶___¶_________________¶___¶_____¶ _____¶______¶___¶_______________¶___¶______¶ _____¶_______¶¶¶¶¶¶___________¶¶¶_¶¶_______¶ ______¶________¶___¶¶_______¶¶¶_¶¶________¶ _______¶_______¶___¶_¶¶¶¶¶¶¶__¶_¶________¶ ________¶______¶____¶________¶¶_¶_______¶ _________¶¶____¶_____¶¶_____¶__¶¶_____¶¶ ___________¶____¶______¶¶¶¶¶¶___¶____¶ ____________¶____¶__________¶___¶¶__¶ ___________¶______¶¶________¶___¶_¶__¶____¶¶¶ __¶¶¶______¶________¶¶¶¶¶¶¶¶¶___¶__¶_¶___¶¶¶¶¶ _¶¶¶¶¶____¶_________________¶¶¶¶¶___¶_¶__¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶___¶_________________¶________¶¶__¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶___¶_________________¶________¶¶___¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶___¶_________________¶_______¶_¶ _¶¶¶¶¶____¶_________________¶______¶__¶ __¶¶¶_____¶_________________¶_____¶¶__¶ __________¶______¶¶¶________¶_____¶___¶ ___________¶____¶¶¶¶¶_______¶_____¶___¶ ___________¶____¶¶¶¶¶_______¶_____¶__¶ ____________¶___¶¶¶¶¶________¶¶¶¶¶___¶ ____________¶____¶¶¶________________¶ _____________¶_____________________¶ ______________¶___________________¶ _______________¶_________________¶ ________________¶¶_____________¶¶ __________________¶¶¶_______¶¶¶ _____________________¶¶¶¶¶¶¶
کوثر
8 دی 93 19:27
___♥♥♥ __♥♥_♥♥آپم _♥♥___♥♥آپم _♥♥___♥♥_________♥♥♥♥آپم _♥♥___♥♥_______♥♥___♥♥♥♥آپم _♥♥__♥♥_______♥___♥♥___♥♥آپم __♥♥__♥______♥__♥♥__♥♥♥__♥♥آپم ___♥♥__♥____♥__♥♥_____♥♥__♥آپم ____♥♥_♥♥__♥♥_♥♥________♥♥آپم ____♥♥___♥♥__♥♥آپم ___♥___________♥آپم __♥_____________♥آپم _♥_____♥___♥____♥آپم _♥___///___@__\\__♥آپم _♥___\\\______///__♥آپم ___♥______W____♥آپم _____♥♥_____♥♥آپم _______♥♥♥♥♥آپم سلام اسم من کوثر هست خواهر وبرادر ندارم ولی وقتی چهره کودک شما را میبینم حس میکنم ابجی وبرادر منه راستی اگه دوست داشتید بیایید تبادل لینک کنیم خوشحال میشم
مامان مهری
پاسخ
سلام کوثر خانوم گل و گلاب . ما هم به داشتن خواهری مثل شما افتخار می کنیم. حتما میام پیشت
الهام
9 دی 93 9:26
سلام مهری جان خوبی؟ مهراد جانم خوبه؟ نمی دونم چرا به روز می کنی تو لیست به روز شده های من نمیاد. اگه پست جدید و برای ویرایش باز کنی و از ویرایش منصرف بشی و بدون ویرایش دوباره ثبتش کنی میری انتهای لیست. در هر صورت من دیروز که دیدم ازتون خبری نیست اومدم سر بزنم ولی به وقت نظر گذاشتن اینترنتم قطع شد درسته ده روزی منم نبودم ولی واقعا عذاب وجدان گرفتم که این همه وقت بهتون سر نزدم لطفا زین پس وقتی به روز میشی بهم خبر بده نازنینم
مامان مهری
پاسخ
من هم نمیدونم چرا اینجوری میشه آخه سعی میکنم تاریخ رو هم بروز کنم من قبل تعطیلات برنامه داشتم که بیام کلی به دوستان سر بزنم و مطلب جدید بزارم ولی طبق قانون 4 نیوتن جور نشد. چشم زین پس حتما میام و خبر میدم که آپم/
الهام
9 دی 93 9:27
فدای مهراد جانم با این خمیر بازی هاش که دستاشون رو هم تکون میدن و واقعا تحسین برانگیز هستی مامان شاغل که با وجود خستگی هات بازم برای مهراد جون وقت میذاری
مامان مهری
پاسخ
راستش رو بخوای من همیشه یه حس عذاب وجدان دارم که نمیتونم به مهراد خیلی برسم. ولی دوست دارم زمانی که خونه هستم براش بهترین باشم. البته فقط سعی میکنم و هنوز خیلی جا داره تا بتونم بهترین بشم.
الهام
9 دی 93 9:30
این نکات تربیتی که گفتی به درد من هم خورد و ممنونم خانم کاش همه مامانها تجربیات و نکات تربیتی اخلاقی رو تو وبشون بنویسند تا همه استفاده کنند اتفاقا علیرضا هم خیلی روی دعوا و این کلمه حساسه! همه اش به من میگه :" خانووووووووووووم این و دعوا بکن!" و فعلا فکر و ذکرش روی همین مقوله ست قربونش که چقدر با چادر ناز شده و چقدر هم اون چشمای خوشگل به دختر بودن میاد و اون موهای فرفروک نمازت قبول باشه مهرادم جانم
مامان مهری
پاسخ
خواهش میکنم استاد . ما درس پس میدیم. اکثر بچه ها روح لطیفی دارن ولی فکر میکنم این حساسیت پسملی های ما به خاطر اینه که شکر خدا جو خونه متشنج نیست و خیلی دعوا مشاهده نکردن. من آقققققا پسلم خاله( تکیه کلام مهراد وقتی بهش بگن دختر )
الهام
9 دی 93 9:32
این شلوار سبز و بلوز سفید هم بسیار بهش میاد تمرکزش رو عشقه و همین طور پادرد و گلو درد و در کل بهانه های بنی اسرائیلی الهی که همیشه سرزنده باشی خاله جون راستی تصورم اینه که مهراد خان از اون آقایون شسته رفته و اتو کشیده باشه در آینده خدا حفظش کننه
مامان مهری
پاسخ
ممنون از دقت و وقتی که برای ما گذاشتی علیرضا خان خوش صدا رو ببوس خاله جون
آزاده
22 دی 93 9:41
سلام...به وبلاگ من سر بزنید..خوشحال میشم...تبدیل عکسهای خانگی نی نی نازتون ب عکس آتلیه ای www.negarafarin.blogfa.com