گل عشق ما مهرادگل عشق ما مهراد، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره
پیوند عاشقانه ماپیوند عاشقانه ما، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره
میوه زندگی ما مهرا میوه زندگی ما مهرا ، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

مهراد لبخند زیبای خدا

مهراد در آبان ماه 93

1393/8/23 9:37
نویسنده : مامان مهری
620 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

فصل 白雪姫★ のデコメ絵文字

سلام بر محـــــــــرم ، سلام برحســـــــین ، سلام بر 6 ماهه تشنه لب کربلا

امسال تاسوعا بارون شدیدی میبارید و انگاری آسمون هم در عزای حسین  میگریید شاید هم شرمسار لبان علی اصغر بود...  خدا رو شکر که بغض دل آسمون ترکید و تلسم خشکسالی ها فرو ریخت. امیدوارم که بارش ها تداوم داشته باشه و سال پر برفی داشته باشیم.

امسال تاسوعا یه نذر خیلی کوچولویی داشتم که  تصمیم گرفتیم ببریم مرکز نگهداری دختران بهار وابسته به بهزیستی. بردن نذری برای دختران و زنانی که بخاطر مشکلات ذهنی و روانی تو یه چهار دیواری حبس شدن تلنگر عجیبی بهم زد. تو راه برگشت اشکام قطع نمیشد. خدا کنه که یادم نره که دوباره بخوام ناشکری کنم ، خداکنه همیشه قدر سلامتی و خیـــــــــــــــــلی از چیزایی رو کنارم دارم رو بدونم.

بهتون پیشنهاد میکنم شما هم حتماً این کار رو بکنین و هر وقت که نذری داشتین یا حتی اگه بعد از جشن هاتون غذایی اضافه میاد بسته بندی کنین و ببرین این جور جاها. مثلا بعد از تولد مهراد کلی غذای دست نخورده مونده بود که ای کـــــــــــــــــــــــــــــــــــاش همین کار رو انجام میدادم.

چرا بعضی از ما ها کل فامیل رو از دور و نزدیک دعوت میکنیم فقط بخاطر اینکه بگن فلانی هم نذری میده ...

هر سال  قربون امام حسین ( ع) برم اینقدر نذری میاد خونمون که تا چند روز باید غذای نذری مونده بخوریم که نه دلم میاد خدای نکرده بریزم دور نه میتونم به پسر کوچیکم بدم. خواهش میکنم این روزا به فکر این آدمهای پاک  هم باشین که تو یه چهار دیواری حبس شده اند و نمیتونن نذری بخورن. شاید اون غذای نذری که شما براشون میبرین واسطه شفاشون بشه . ان شااله....

این هم یه عکس عاشورایی برای این قسمت.

 

این هم قیافه مهراد وقتی نمیخواد همکاری کنه.دلخور

 

فصل 白雪姫★ のデコメ絵文字

اکثر بچه ها تو شرایط خاص واکنشی مشابه  از خودشون نشون میدن ولی خوب بعضی از مواقع هم هست که با توجه به خلق  وخو و شخصیتی که دارن رفتارشون منحصر به خودشونه.

تو این قسمت میخوام یه سری از این دست رفتار ها که حداقل من فکر میکنم منحصر به مهراده رو بنویسم تا با نظرات شما دوستان ببینم که واقعا منحصر به مهراده یا تمامی بچه ها همین طوری اند.

رها برادرزاده گلم 16 ماه از مهراد کوچیکتره. همین دخمری تو عکس بالا. یادمه 4 ماهه بود که اومد خونه ما. مهراد 20 ماهه ما ازش خجالت می کشید و سرش رو انداخته بود پایین ( قابل توجه خانومهایی که دختر دارن: یه همچین پسری داریم ما ) راضیخندونک الانه رهای یک ساله  میاد پیش مادرم از اونجایی که مهراد حق آب و گل داره تمامی اسباب بازی های اونجا رو مال خودش میدونه حتی بابا و مامانم رو هم میگه آجون و ماجون منه .   ولی جالب اینه که  مهراد حتی به اسباب بازی های دختر داییش نگاه هم نمیکنه. با یه غرور خاصی رفتار میکنه که انگاری اصلا براش مهم نیست . ما برای تولد رها یه قطار کادو گرفته بودیم باورتون میشه از فاصله یک متری نشسته بود نگاهش می کرد و اصلا دست نمیزد. حتی به  کیک رها نزدیک هم نشد.niniweblog.com

صبح ها که مهراد رو میبرم دلم نمیاد خوابش رو خراب کنم و میپیچمش توی پتو. تا لحظه ای که دوباره میزارم تو رختخواب خونه مادربزرگش کاملاً خوابه هااااااااا ولی فقط کافیه یه کوچولو ، خیــــــــــــــــــلی کوچولو صدای رها دربیاد سریع بلند میشه و میگه صیدا هکااا ... هکا اینجاست؟  و رقابت شروع میشه.niniweblog.com

بلاخره رووووووووزگاری داره مامانم طفلی با این دوتا وروجک. رها برعکس مهراد خیلی خوش خوراکه و هرچی دم دستش بیاد میخوره که روی مهراد هم بی تاثیر نبوده و مهراد هم در رقابت با رها نون خالی رو با چنان ولعی میخوره که نگو ... ولی بچه ام هنوز بعضی مواقع در مقابل رها کم میاره و میگه  نون سیفته. (نون سفته )

یه وقت هایی هم برای رها بزرگتری میکنه. مثلا وقتی به بخاری نزدیک میشه میگه هکا داغه دس سوخت یا یه روزه دیگه که مامان پیاز پوست می کرده به مهراد میگه برو عقب که چشمات نسوزه ولی رها چهار دست و پا میره سمت مامانم  که آقا مهراد میگه هکا چــــیش سوخته نلو

بعد گذشت یک ماه مهراد یه روزهایی اسباب بازی هاشو به رها ومیده یه روزهایی هم ابداً کوتاه نمیاد. ولی در کل اوضاع خوبه و بنظرم میتونه تاثیر خوبی هم روی حس تک فرزندی مهراد داشته باشه و زمینه سازی خوبیه برای 2 سال دیگه که مهراد  آبجی دار میشه  niniweblog.com

 

 

درضمن تو ادبیات مهراد هنوز حروف ر و خ  جایی نداره . چند شب پیش بهش گفتم بگو خخخخ بچگی تا یه دقیقه هنگ کرده بود و نگام می کرد.خندونک

 

فصل 白雪姫★ のデコメ絵文字

توی این ماه از پائیز رنگارنگ عزیزک من 29 ماهگیش تموم شد niniweblog.com

40.gif33.gif

محبت

به این میگن شادی بربره ایخندونک. مهرادم اگه نمیدونی بربره کجاست یه زحمتی بکش برو تو نت یه سرچی بکن...

 مهراد در حال طراحی نقشه ناخنک متفکر

مهراد در حال اجرای نقشه عینک

 

مهراد چشم انتظار روشن شدن شمعبغل

 

 

 

به این حالت میگن مظلوم نمایی برای تصاحب چاقو چشمک

niniweblog.com این ژله رو که زده بودم اول مهراد میگفت کیــک که باعث شد که فوری یه کیک سه دقیقه ای بدرستم که صد البته حس علاقه به کیک شکلاتی بصورت ژنتیکی از پدر به پسر منتقل شده و از این کیک فقط یه تیکه کوچیک نصیب من شد که همون تیکه با لذت تماشای کیک خوری عزیزای دلم بی نهایت به من مزه کرد. جای همگی دوستان سبز

 

 فصل 白雪姫★ のデコメ絵文字

 

جمعه ای رفته بودیم خونه مادربزرگم مراسم رب انار پزونخوشمزه جاتون خالی خیلی خوش گذشت و  محصول بدست آمده هم خیلی خوش طعم و با برکت شد.

اینم آقا مهراد درحال چشیدن رب انار

 انگاری خوشمزه استخوشمزه

توی تابلو یادگاری که به دیوار اتاق پدربزرگ خدابیامرزم نصب شده بود یه عکس دیدم از یه دختر مو فرفری ....

خجالتخجالتخجالتخجالت

ببخشید اگه کیفیت خوبی نداره چون از روش عکس گرفتم. رایزنی هایی مبنی بر بلند کردن عکس  انجام دادمخندونک

نکته : حرف از پدر بزرگم به میون اومد فردا دومین سالگرد فوت ایشونه.دلشکسته خدا بیامرزدش.

 

تا پست بعدی بدرود

موسوعه اكسسواريز رايق لطيفه للمواضيع اكسسواريز منوع رقيق للمواضيع 2013

 

پسندها (5)

نظرات (22)

مامان نازنین زهرا
24 آبان 93 1:48
سلام به مهری خانم گل... یعنی کشته ی نجابت مهراد جونم ....اجازه ما دختر داریمکارهای مهراد جون در مقابل سایر بچه ها کاملا طبیعیه منتها با ورژن مهراد گونه...که فکر میکنم هر بچه یه جور نشون میده...راستی اون جور که مشخصه شما خیلی هنرمن هستین ...بدون تعارف من علاقه دارم به یادگرفتن دسر ویا غذاهایی که تجربه کردین وبرای هنرنمایی توی مهمونی ها به درد میخوره ...پس اگه آموزشی توی وبتون بذارین من استقبال میکنم...همراه با فوتشدر مورد نمک هم جونم براتون بگه من خیلی دلم میخواست نمک ونبات حضرتو واسه نازدونه داشته باشم یکی از خدام که بهترین آرزوها را واسش دارم بهمون نمک ویکی نبات داد تا به قولی ناز گل ما نمک گیر امام بشه.... البته جاوزمانشم با تفحص فراوان پیدا کردم که کجا نمک میتونم گیر بیارم....اگه کافی نبود بفرمایید تا توضیح بیشتری بدم
مامان مهری
پاسخ
سلام از خانم خانم های مشهدی شما خیلی خیلی به من لطف داری من فقط برای دل خودم آشپزی میکنم . راستش از اون کارهاییه که بهم آرامش میده. صد البته که خانوادگی عاشق کیکی و شیرینی هم هستیم وگرنه ادعایی تو آشپزی و شیرینی پزی ندارم.
مامان نازنین زهرا
24 آبان 93 1:53
راستی واقعا میشه کیک را باسرعت تهیه کرد؟؟؟؟؟؟من که این قدر از درست کردن کیک میترسم که نگویعنی هر بار با کلی صرف وقت یه کیک نچندان دلچسب ...البته به نظر خودم از آب در میاد
مامان مهری
پاسخ
تو نت هم که سرچ کنی کیک سه دقیقه ای یا فنجونی با ماکروفر معروفه و به اندازه یه عصرونه کیک میشه ولی خوب مزیتش تو پخت سریعه و نداشتن کثیف کاری. البته من توش یه تغییراتی هم دادم که اگه خواستی درست کنی حتما بگو تا برات بنویسم
سمانه
24 آبان 93 10:02
اول باید بگم کارت بی نظیر بود دختر! وقتشه یکم ماها روی نذریامون مدیریت بهتری کنیم وبه این جور جاها ببریم هم چه بهتر!
مامان مهری
پاسخ
نخداروشکر. خیلی نگران بودم که کارم مورد انتقاد واقع بشه و فکر میکردم نکنه من اشتباه فکر میکنم . میدونی چیه آخه نذری یه قاشقش هم شفاست دیگه
سمانه
24 آبان 93 10:04
در مورد بچه ها همینطوره! بلاخره یه صفتهایشون باهم فرق داره!صدرا دوتا پسرعموی همسن داره فقط 6ماه از بزرگترن وقتی این سه تا کنارهم هستن کلا زمین تا اسمون رفتارها وبازیهای مورد علاقه شون باهم فرق داره!
مامان مهری
پاسخ
حق با توست. بچه ها هر کدوم مثل انگشت های دست میمونن و با هم فرق دارن ولی ذات همشون پاک پاک...
سمانه
24 آبان 93 10:06
سرهمس مهراد خیلی خوشگله من همیشه دنبال این جور سرهمیا هستم ولی هرجای پیدا نمیشه! عکس خودته؟موهات طلایی بوده؟ خدا رحمتش کنه!
مامان مهری
پاسخ
منظورت از سرهمی همون راه راه سفید و قهوای است؟ اون جلیقه و شلوار زمستونیه که مامانم براش دوخته. مدلش هم خیلی ساده است. آره خود خودمم. منم مو فرفری و طلایی بودم دیگه.. قربونت برم خدا رفتگان شمار و قرین نور وشادی بکنه.
سمانه
24 آبان 93 10:07
نه مهری جان من وب ندارم چون نبودی اومدم پرسش وپاسخ دیدم برعکس معمول شرکت نکردی ! فقط سر زدم همون یه دونه وب بیشتر ندارم!
مامان مهری
پاسخ
الهی قربون دوست با مرام و معرفت خودم برم .
مامان نازنین زهرا
24 آبان 93 13:37
وای میخواستم نظر قبلی را خصوصی بدم خودتون زحمتشو بکشین
مامان مهری
پاسخ
ممنون بابت توضیحاتی که دادی. چشم حواسم هست
مامان علی
24 آبان 93 18:54
سلام مهری نازنینم.ممنون که بهمون سرزدی..والا گوش شیطون کر الحمدلله کمی بهتره ولی بچم داغون شد .یک کیلو کم کرد. ایشالله هیچ مادر وبچه ای این روزای مار وتجربه نکن.
مامان مهری
پاسخ
خدا رو شکر که بهتره. خیلی نگران بودو الهی آمین
مامان علی
24 آبان 93 18:59
ای جونم چقدر روز به روز عسل پسر نانازتر وبانمک تر میشه.خدا حفظش کنه ومهری جون پس بگو این پسر به کی رفته چه شباهتی بله کاملا درست میگی وهربچه ای یک اخلاق منحصربه خودش داره.علی هم در مواجه باغریبه اولش میترسه بعد معذب وهیجانیه اخرشم شدید پسر خاله ولاو میترکونه وجون جونیه اما این مهراد خشکله اگه در مقابل دخملا خجالتیه که فکر کنم یکم دراینده بامشکل مواجه بشی خواهر 29 ماهگیت هم مبارک عزیزدلم
مامان مهری
پاسخ
ممنون عزیزم. الهی من فدای علی جونم بشم که خیلی شیون و شیرین زبونه. نترس عزیزم اگه فقط یک درصد از پدر گرامش ارث برده باشه در آینده در مقابل دخترها کم نمیاره.
مامان علی
24 آبان 93 19:11
چه کیک وزله خوشمزه ای حق داشتن یک تیکه کوچولوبهت بدن خواهر لباس سرهمیشم که هنر مامان دوزه خیلی قشنگه راستی اون عکس عدم همکاری واسه عکس گیری هم خیلی شبیه حرکتیه که علی میزنهدرصورت عدم همکاری...بخصوص عکس گرفتن مهراد نازنینم وببوسش دوست خوبم
مامان مهری
پاسخ
شمرنده ام اگه دلت خواست.البته خیلی هم خوب نشده بود ولی ما کلا عاشق کیک و دسر هستیم. مرسی گلم. حتمابه مامانم میگم .خیلی خوشحال میشه. لباس خیلی راحت و گرمیه. میتونم تصور کنم قیافه علی چه شکلی میشه. من هم علی جون رو بی نهایت دوست دارم خیلی شیرینه.
مامان راحله
25 آبان 93 0:04
29 ماهگیت مبارکککککککککک عزیزمممممممم ______97977754767676757755___ ______66868686849840327946___ _____________5756546_________ _____________7634566_________ _____________5643565_________ _____________7645487_________ _____________4863133_________ _____________4689461_________ _____________8745879_________ ______56556789567893789378___ ______46387354561816181318___ ______56867893758765987689___ _____________________________ _1722545325981_______________ 125445335332588______________ 1353322222221388_____________ 23322222222211246_____________ 233222222222221111222223499____ 12222222222222233555555532508___ 122222222222222222333332332188__ 3122222222222222222222222217288_ 911222222222222222222222221__485 831122222222222222222222227__388 58212222222222222222222211___088 _80172222222222222222227____888_ __867222222222222221______0888__ __18512222222211_______488886___ ___887777__________68888887___ ____88________508888888______ _____85488888888885_________
مامان مهری
پاسخ
ممنون عزیزترینم
سمانه
25 آبان 93 14:04
مهری نکن این کارا رو؟؟؟؟؟ من کل اعتماد بنفسمو بادیدن دسرات از دست می دم آفرین بازم زیباست! من اهل تملق و دروغ نیستم واقعا حس خوبیه دسرارو می بینم! لباسش قشنگه!خیلی خوشم اومد! هفته ی به یار پست بزار!!!نری حاجی حاجی مکه!
مامان مهری
پاسخ
قربان روی ماهت بروم من رفیق. هیچ کار خاصی نداره عزیزم اگه علاقه داری فقط کافیه دست بکار بشی. من هم تا چند ماه پیش همین طوری بودم . این دسرها همشون کارهای اول من هستن. به روی جفت چشام.
الهام مامان علیرضا
26 آبان 93 11:45
مهری جانم سلام و شرمنده که شما پست گذاشته ای و تو لیست به روز شده های من نیومده و من اکنون مشاهده نموده ام سرِ وقت می یام و می خونم چون الان باید برم به جایی زنگ بزنم بیا خصوصی
مامان مهری
پاسخ
ممنون از اینکه با وجود مشغله کاری باز هم جواب سوالم رو دادی. هر وقت اومدی قدمت روی چشم.
مامان راحله
26 آبان 93 12:12
چقدر مهراد شکل عکس خودته
مامان مهری
پاسخ
ممنون عزیزم
مامان ریحانه
26 آبان 93 12:30
چه پسر ناز و زیبایی داری خانمی چه واژه های شیرینی به کار میبره من که خیلی مجذوبش شدم همیشه سلامت و تندرست باشه اگه اجازه بدید لینکتون کنم تا افتخار دوستی بیشتر داشته باشم
مامان مهری
پاسخ
حتما میام پیشتون.
الهام مامان علیرضا
26 آبان 93 14:10
نذرتون قبول مهری جانمبرای ما هم تلنگر خوبی بود. ممنونم دوستم منم باهات موافقم و همیشه میگم چرا ما همۀ فامیل و که از نظر مالی در شرایط خوبی هستند دعوت می کنیم ولی فقرا که رسیدگی بهشون واجبه جا می مونندخودم هم با وجود اصرار خانوادۀ همسرم که تصمیم داشتند علیرضا رو عقیقه کنم و به فامیل شام بدم رندانه راهی یافتم که از میهمانی دادن خلاص بشم و برای یک خیریه عقیقه کنم که البته هنوز فرصت انجامش رو پیدا نکرده ام فدای مهرادم با اون لباس شایسته و زیبا
مامان مهری
پاسخ
الهام جون اتفاقا چند روز پیش خیرات پدر بزرگم رو هم بردیم به همون مرکز. اگه بدونی یکیشون تو گوشم میگفت برای من چیپس و تخمه بیار. اون یکی بیسکوئیت ساقه طلایی می خواست.... یکی دیگه از الان دعا میکرد که عید بیان دنبالش و بره مرخصی. خلاصه خیلی دلم گرفت. امیدوارم که بتونی همون طوری که دوست داری گلپسری رو عقیقه کنی. ممنون از حضور گرمت.
الهام مامان علیرضا
26 آبان 93 14:18
اوه اوه پسرک خجالتی رو کجای دلم بذارم البته علتش مناعت طبع مهراد جون هست! غرور داره پسرمون آخه! ندیده بودم تا به حال! یعنی تحریک هم نمیشه بره سراغ اسباب بازی ها!علیرضا هم اسباب بازی های خودش رو سخاوتمندانه می بخشه و هم به اسباب بازی های دیگران دست می بره عزیزم اشکالی نداره لااقل روی خوردنش این رقابت تاثیر مثبت داشته که! حالا خوبه رقابت مهراد و رها به جنگ بین شما و مادرِ رها تبدیل نشده الان که بیشتر می خونم متوجه میشم که شاید هم بهش علاقه داره مهری جونیعنی پسره عاشق و در نتیجه نابود شد رفت آااااا ودر کل بیچاره مامانت خوبه تا به حال با این کارهای بچه ها از نگهداری شون انصراف نداده خدا حفظشون کنه بازم که دل ما رو بردی با هنرهات خواهر لااقل دستور اون ژلۀ انار و بذار. ژلۀ انارشو البته بلدم فقط دوتایی کردنش با کرم کارامل(؟) وبلد نیستم!ظرفت خاص بوده آیا یا دومرحله ای انجام داده ای؟
مامان مهری
پاسخ
این هم یه مدلشه دیگه. به مرور زمان کم کم داره اسباب بازی هاشو به رها میده ولی زمان میبره تا دوست بشن. طفلی مامان و بابام چون تنها هستن گله ندارن ولی خوب 4 روز اول هفته با دوتا بچه یکم خسته میشن. گلم عکس این ژله رو دیده بودم خیلی دوست داشتم یاد بگیرم. دیدم فصل اناره دست بکار شدم. دو مرحله انجام دادم. اول کرم کارامل رو ریختم و بعد با چاقو وسط هاش رو خالی کردم و ژله انار رو ریختم. خیلی راحت بود. حتما درست کن.
الهام مامان علیرضا
26 آبان 93 14:22
منم از این کیک های سه دقیقه ای سال قبل زیاد درست میکردم ولی از ترس اضافه وزن دیگه کلا از مدش اومدم بیرون اتفاقا ما هم در ولایت رب انار پزون داشتیم.البته قبل از رسیدن من تموم شده بود و ما فقط رب ها رو با خودمون آوردیم چه شباهتی خیلی شبیه هم هستید مثل من و علیرضا خان!من همیشه فکر می کردم علیرضا فقط اجزای صورتش شبیه منه و حالت موهاش! ولی وقتی به عکس های قدیمی خودمکه اتفاقا توپست ثابت وبم هست رجوع کردم متوجه شدم من هم در کودکی صورتم مثل علیرضا گرد بوده خداوند روح پدریزرگتون رو قرین لطف و رحمت کنه
مامان مهری
پاسخ
فکر کنم منهم بدلیل اضافه وزن تا چند وقت دیگه از مدش بیام بیرون. وای رب انار خونگی معرکه است نوش جونتون آره عزیزم شما و علیرضا خیلی شبیه هستین. البته من به شخصه زیاد برام فرقی نداره که مهراد به کی بره. چون معتقدم تو این دوره که بچه شیرینه همه بچه رو میکشن سمت خودشون و میگن به ما رفته ولی فقط کافیه اولین کار بد از بچه سر بزنه اونوقته که میگن ما اصلا تو فامیل از این رفتار ها نداشتیم. خدا درگذشتگان شما رو هم قرین رحمت کنه.
مامانی رادین
29 آبان 93 23:46
سلآم مهری جان خوبید خدا روشکر نذرتون قبول. قبول باشه ما هم امسال همین کارو کردیم دادیم سالمندان. خیلی خوب بود هیچ دغدغه اینکه به. کسی نرسه و نداشتیم ماهگردت مبارک باشه مهراد گلم چه ژله ای منم زیاد ژله درست میکنم خیلی دوست دارم بیشتر عاشق درست کردنشم وای مهراد منم عاشق شکلات و کاکائو ام منم بودم به کسی نمیدادم هههه
مامان مهری
پاسخ
نذر شما هم قبول باشه. بهترین کارو کردی دوست خوبم. شما که ماشاله استادی و هنرمند.م من هم بیشتر دوست دارم که درستش کنم . احساس خوبی بهم میده.
مامانی رادین
29 آبان 93 23:59
لباسای نو مبارک خوش بحال مهراد با این مامان و مامان بزرگ با سلیقه و همه فن حریف قربون این عادتای مهراد که از الان میدونه با دخترا چه جوری برخورد کنه رادین هم به وسایل کسی دست نمیزنه بهش بدن هم نگاه میکنه زود میده بهشون میگه مال من نیست حتی دستشویی میریم دمپایی کس دیگه رو نمیپوشه مکافات داریم جایی رفتنی این بچه ها همشون فرشته آن خدا همیشه نگه دار همشون باشه بوووووووووووووووس
مامان مهری
پاسخ
ای جونم قربون رادینم برم من که خیلی آقاست. فرشته نازتو ببوس
مامان ملی و کوروش
1 آذر 93 15:31
مهری عزیزم خدا پدربزرگ خوبت را بیامرزد روحشان شاد
مامان مهری
پاسخ
ممنون عزیزم. خدا رفتگان شمارو هم بیامرزه.
مامان ملی و کوروش
1 آذر 93 15:33
جیگر این پسمل موفرفری برم مامانی موهاش به خودت رفته صد آفرین به مامانی خوش ذوق دستت دردنکنه
مامان مهری
پاسخ
آره عزیزم موهاش به خودم رفته.مرسی